آرشیو دسته ها: عمومی

نقش شما در پیشرفت علوم چیست؟

یکی از مزایای زندگی در این دوران اینه که لازم نیست برای یادگیری علوم و فناوری حتما در دانشگاهی نام نویسی کنید و مدرس خصوصی داشته باشید. با داشتن یک وسیله هوشمند (PC، لپ تاپ، تبلت، موبایل، …) و اینترنت پرسرعت، گنجینه ای از دانش بشری در دستان شماست. اگر علاقه مند به مبحثی باشید میتونید خیلی راحت ویدیوهای آموزشی و دوره های اون مبحث رو دانلود و تماشا کنید. در یوتیوب میتونید دانشجوی پیشرفته ترین مباحث با بهترین استادهای دنیا در بهترین دانشگاه های دنیا باشید.

با وجود تمام این امکانات قرار نیست همه ی افراد جامعه دانشمند و متخصص علوم پایه و مهندسی بشن! جامعه به راننده تاکسی و نظافتچی هم احتیاج داره! اما همه ی افراد جامعه از کوچک تا بزرگ، از کارگر تا پزشک و از هر قشری میتونن سهمی در پیشرفت علوم و فناوری داشته باشن!

برای افرادی که به علوم و تحقیقات علاقه مندند اما به هر دلیلی تخصصی در این زمینه ندارن و یا مشغول مشاغل غیر اکادمیک هستن راه های زیادی فراهم شده که بتونن در اکتشافات و اختراعات جدید سهیم باشن. Citizen Science یا علم مردمی دسته ای از این فعالیت ها هستن. در این دسته از تحقیقات راه های متنوعی برای مشارکت شهروندان عادی در تحقیقات آکادمیک در نظر گرفته شده.

 

پردازش کنید

شما میتونید پردازنده کامپیوترتون رو در مواقعی که ازش استفاده نمیکنید به دانشمندان قرض بدید! اینطوری میتونن دیتاهای عظیمی رو خرد کنن و از طریق اینترنت بین کامپیوترهای شما پخش کنند و نتیجه پردازش رو جمع آوری کنن.

یکی از این پروژه ها Boinc هست که به وسیله اون میتونید تو پردازش داده های واقعی مشارکت کنید. حتی میتونید انتخاب کنید که دوست دارید به کدام تیم یا موضوع تحقیقاتی کمک کنید. یادمه وقتی 14 یا 15 سالم بود از طریق این برنامه تو پروژه های SETI (جستجو برای هوش فرازمینی) و LHC (برخورد دهنده بزرگ هادرونی در سرن) شرکت می کردم و با وجود اینکه هیچ کاری جز قرض دادن پردازنده ام نمیکردم اما خرکیف میشدم و Certificate های مشارکت رو میچسبوندم به دیوار اتاقم! 😀

 

بازی کنید!

یکی دیگه از راه های مشارکت مردمی در تحقیقات بازی کردنه! امروزه دست هر کسی یک تلفن هوشمند یا تبلت هست و ساعت های زیادی صرف گردش در شبکه های اجتماعی و بازی های اعتیاد آور میشه. برای همین گروهی از محققین تصمیم گرفتن تا بازی هایی طراحی کنن که علاوه بر سرگرم کردن مخاطبان، دست آوردی هم برای پیشرفت تحقیقات داشته باشن. مثلا اگه به زیست شناسی سلولی و مولکولی علاقه دارید میتونید با بازی Fold it به دانشمندان در کشف و مطالعه پروتئین ها و حتی درمان بیماری ها کمک کنید! یا اگه به فیزیک کوانتوم علاقه دارید میتونید Quantum moves رو بازی کنید و در عملی شدن کامپیوترهای کوانتومی مشارکت داشته باشید.

 

تحلیل کنید!

با اینحال اگر بازهم قصد مشارکت جدی تر و فعال تری در تحقیقات دارید میتونید از برنامه هایی که مخصوص این موضوع طراحی شده استفاده کنید. مثلا میتونید از طریق Zooniverse در موضوعات متنوعی مثل نجوم، زیست شناسی، تغییرات اقلیمی، باستان شناسی و … مشارکت کنید.

اخیرا توسط دوستی با کمپین جستجوی سیارک که توسط IASC برگذار میشه آشنا شدم و تونستم با استفاده از نرم افزار مخصوص و تحلیل دیتاهای واقعی 6 جسم متحرک نامزد سیارک پیدا کنم.

 

موفقیت Citizen science

این فعالیت ها علاوه بر تاثیر خوبی که بر آگاهی عمومی و دانش مردم عادی در جامعه دارن، نتایج خوبی هم داشتن و در زمینه های زیادی به پیشرفت علوم و فناوری کمک کردن. مثلا با استفاده از دیتاهای تولید شده (و یا تحلیل شده) توسط کاربران Zooniverse چندین مقاله منتشر شده.

در نهایت فکر میکنم اینکه مردم بجای اتلاف وقت در شبکه های اجتماعی، کمی فعالیت های علمی بکنن (حداقل یه بازی علمی بکنن!) چیز خوبیه و میتونه نتایج خوبی داشته باشه.

 

جستجو کنید

چیزهایی که من در این مطلب به اونها اشاره کردم تنها چند مثال کوچیک از Citizen science بود. شما میتونید با جستجوی وب با پروژه های زیادی آشنا بشید. فردا رو چه دیدی! شاید شما هم علاقه مند به موضوع خاصی شدید و مسیر زندگیتون عوض شد!

چرا باید به دیگران نیکی کنیم؟!

مدتی پیش کاری رو کردم که رنه دکارت حدود 400 سال پیش انجام داد: کوبیدن همه ی اعتقادات و باورها، و ساختن دوباره آنها بر اساس شواهد. قرار شد مثل یه پوزیتیویست منطقی رفتار کنم، یعنی برای باور داشتن به چیزی، باید شواهد تجربی و یا اثبات ریاضی داشته باشم.

یکی از باورهایی که براش دنبال دلیل علمی و منطقی میگشتم بحث “اخلاقیات” بود.

-چرا باید به موجودات نیازمند کمک کرد؟

-چرا باید جلوی افتادن یه فرد نابینا به چاله یا چاه رو بگیریم؟

-چرا اصلا خود ما نریم هلش بدیم بیوفته تو چاه؟

-چرا نزنیم تو سر یتیم و مالشو به زور ازش نگیریم؟

-چرا یه نفر که بیماری داره رو نکشیم؟

-چرا قتل و غارت و تجاوز نکنیم؟

یه عالمه از این چرا ها وجود داره و برای اکثر ادم ها این سوالات خیلی احمقانه و خنده دار به نظر میرسه، اما اهمیت این سوال هارو کسانی میدونن که دنبال “فلسفه اخلاق” بوده اند.

اگه قراره به هر کدوم از سوالات بالا پاسخ بدیم پاسخ در نهایت باید علمی یا منطقی باشه. یعنی با باورهای مذهبی (جهان آخرت و …) به سوالات بالا پاسخ ندیم، بلکه فقط پاسخ مبنی بر شواهد تجربی (دنیایی و انسانی) بدیم.

از نظر زیست شناسی: همونطور که ریچارد داوکینز تو کتاب “ژن خودخواه” میگه اطلاعات ژنتیکی خیلی مهم تر از خود زندگیه؛ برخی موجودات ایثار میکنن و خودشون رو فدا میکنن تا بقیه اعضای هم گونه اش نجات پیدا کنن و اطلاعات ژنتیکی اون گونه دوام بیاره و به نسل های بعد منتقل بشه. پس اینکه مثلا ما انسان ها برای زندگی عزیزانمون حاضریم جونمون رو فدا کنیم ریشه در ژن های ما داره. از این منظر میشه کمک کردن به همنوع رو تا حدودی توجیه کرد.

از نظر روانشناسی: ما آدم ها همواره متاثر از درگیری دائمی Superego و Id در ذهنمون هستیم و نیکی کردن به دیگران چیزیه که باعث خوشحالی درونی انسان به عنوان پاداش از طرف Superego میشه. پس وقتی کار نیکی انجام میدید درواقع دارید خودتون رو خوشحال و ارضا میکنید.

از نظر جامعه شناسی: کمک کردن به دیگران شاید در کوتاه مدت به ضرر فرد باشه، اما در دراز مدت برای اون و همه ی اعضای جامعه مفیده. اینکه من یه نفر رو از گرسنگی نجات بدم -در یه جامعه آرمانی- میتونه متضمن این باشه که اگه یک روز من هم گرسنه باشم کسانی خواهند بود که من رو از گرسنگی نجات بدن.

نتیجه هایی که از زیست شناسی، روانشناسی و جامعه شناسی میگیریم، با وجود علمی بودن دچار نقایصی هستن. مثلا اینکه “چرا باید به حیوانات معلول یا بیمار کمک کرد” با دید زیست شناسی و جامعه شناسی قابل توجیه نیست. و یا اینکه “چرا باید به انسان های معلول یا بیمار کمک کرد” همچنان با زیست شناسی قابل توجیه نیست چراکه با نجات دادن همنوع ضعیف در واقع نقش انتخاب طبیعی رو خنثی میکنیم و روی فرگشت گونه تاثیر میذاریم. اگر هم از دید روانشناسی نگاه کنیم همه ی کارهای نیک و کمک های ما به دیگران صرفا از روی خودخواهی و به خاطر خوشحالی درونی خودمونه. در صورتی که کمک کردن واقعی وقتیه که به خاطر “خود موجود” باشه و نه فقط آسودگی وجدان خودمون.

البته این بحث ادامه داره و همچنان میشه اخلاق رو از جنبه های مختلف علمی بررسی کرد. اگر به موضوع “اخلاق از دید علم” علاقه دارید، کتاب “The Moral Landscape” نوشته سم هریس رو از دست ندید.

اما جمع بندی که من درباره موضوع اخلاق و نیکی به دیگران کردم خلاصه میشه در استعاره “برادر بزرگتر”:

در یک خانواده معمولا پسر ارشد (به خاطر بزرگتر بودن) امتیازات بیشتری داره اما این موضوع براش مسئولیت هم داره. وقتی که پدر خانواده فوت میکنه، مسئولیت خواهر و برادرهای کوچک تر و مادر خانواده بر عهده پسر بزرگ خونه ست.

حالا طبیعت یه لطفی کرده (شاید صرفا از روی تصادف) و به “انسان هوشمند” یک امتیاز اضافه تر نسبت به بقیه موجودات داده و اون هم Consciousness و شعوره. پس ما به عنوان “برادر بزرگتر” در قبال همه ی موجودات زنده (که خواهر و برادرای کوچکتر ما هستن) و مادر خانواده (زمین) مسئولیت داریم و باید ازشون محافظت کنیم.

چرا فیزیک؟!

هربار وقتی به یک غریبه میگم که فیزیک میخونم اولین واکنش هایی که میبینم اینه:  “وای خیلی سخته!”، “اوف چه مخی داری!”، “چه حوصله ای داریا!”، “من از دبیرستان از فیزیک بدم میومد!” و …

اما به ندرت ازم میپرسن که “چرا فیزیک؟!” و من در این نوشته میخوام بگم چه چیز علم فیزیک رو خاص میکنه و ارزش اینکه عمرت رو به پاش بذاری داره.

در ادامه، گرایش های مختلف فیزیک و شغل های مرتبط رو برای دانش آموزان میگم شاید عده کمی علاقه مند شدند تا فیزیک رو به طور جدی دنبال کنند.

از بچگی خیلی کنجکاو یا حتی فضول بودم. دلم میخواست علت همه ی پدیده های طبیعی رو بدونم. به قول شاعر “چرا خورشید میتابه؟! چرا میچرخه زمین؟! …!”.

معمولا پدر و مادرها حوصله ی توضیح دادن ندارن، اما پدر و مادر من سعی کردن تا اونجایی که دانش خودشون قد میداد برای من پدیده های مختلف رو توضیح بدن.

اما خیلی از توضحاتشون برای من به اندازه کافی قانع کننده نبود. دلم میخواست چرایی و چگونگی پدیده هارو به طور بنیادی بدونم…

از بین علوم تجربی، فیزیک اساسی ترین و بنیادی ترین علمه. فیزیک با استفاده از دقیق ترین زبان موجود (ریاضیات) طبیعت رو توصیف میکنه و پدیده هارو با ریزترین جزئیات توصیف میکنه. در واقع حتی میشه گفت شیمی و زیست شناسی چیزی نیستن جز فیزیک کاربردی! تو هر کاری و تو هر زمینه ی علمی که به سوال برسی اگه بخوای به پاسخ دقیق برسی اخر مجبور میشی بیای سراغ فیزیک!

شیمی در مورد ترکیبات در سطح اتمی و مولکولی بحث میکنه، که اساس اون مکانیک کوانتومی در فیزیکه!

زیست شناسی در مورد ارگانیسم ها و سلول ها بحث میکنه که در نهایت میرسه به زنجیره DNA و بقیه مواد آلی که باز به اتم ها و مولکول ها و همون شیمی و فیزیک ختم میشه!

-“باشه فیزیک خیلی خوبه. اما چه نیازی هست که بخونی؟”

اگر برای دونستن اینکه “چوب چطور میسوزه؟”، “ستاره ها چطوری نور میدن؟”، “چرا ماه نمیوفته رو زمین؟”، “چرا سیب میوفته رو زمین؟”، “جهان چجوری به وجود اومده و از چی تشکیل شده؟”، “عمر جهان چقدره؟” و اینجور سوالا کنجکاوی ندارید بهتره خودتون رو یه مرده متحرک بدونید! چون تمام موجودات زنده از لحظه شکل گیری حیات شروع به آزمایش و مشاهده طبیعت میکنن تا جواب سوالاشون رو پیدا کنن!

اینکه پرنده چطور راهش رو پیدا میکنه مستلزم آشنایی با الکترومغناطیسه! اینکه خفاش چطور تو تاریکی میبینه مستلزم آشنایی با امواج و اکوستیکه!

فیزیک تنها به توضیح چگونگی پدیده ها خلاصه نمیشه، بلکه قدرت پیش بینی کنندگیش باعث میشه بتونی وسایل جدید بسازی و نظریه های جدید بدی.

خلاصه در وصف خوبی های فیزیک میشه یه کتاب نوشت!

گرایش های فیزیک

فیزیک ذرات بنیادی و میدان ها: قدیما فکر میکردن هر ماده ای رو هی پشت سر هم نصف کنی اخر سر میرسی به “اتم” که قابل تقسیم نیست. اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 معلوم شد اتم از الکترون و هسته تشکیل شده. بعدا معلوم شد هسته هم از پروتون و نوترون تشکیل شده… چیزی که الان فهمیدیم اینه که پروتون و نوترون هم از ذرات کوچکتری تشکیل شدن به اسم “کوارک”. بررسی ویژگی ها و برهمکنش های همه ی این ذرات بنیادی و نوع برهمکنش بین اونها تو گرایش ذرات بنیادی بررسی میشه.

فیزیک هسته ای: اگه فقط به پروتون و نوترون بسنده کنیم و ویژگی ها و برهمکنش های اونها رو بررسی کنیم میرسیم به گرایش هسته ای. از کیمیاگری(تبدیل عناصر به یکدیگر) تا انرژی هسته ای و بمب هسته ای و کاربردهای تشعشعات تو این گرایش بررسی میشه.

فیزیک اتمی و مولکولی: تو این گرایش رفتار اتم ها و مولکول ها و برهمکنش های اونها بررسی میشه. “لیزر چطور کار میکنه؟” “ادوات اپتیکی چطور کار میکنن؟” و … جزو سوالات مربوط به این گرایشه.

فیزیک ماده چگال(حالت جامد): تو این گرایش رفتار اتم ها و مولکول هارو به طور جمعی بررسی میکنیم. الگوهای کنارهم قرار گرفتن اتم ها و مولکول ها در کریستال ها و تاثیر این قرارگیری ها روی خواص کریستال ها موضوع اصلی این گرایشه.

نجوم و اخترفیزیک: بررسی ستاره ها، سیارات، کهکشانها و غیره به طور جزئی و نسبتا موضعی(در مقابل کیهانشناسی)

کیهانشناسی و گرانش: بررسی کل عالم، فضا-زمان، نحوه توزیع جرم، چگونگی پیداش و تحول عالم، سیاهچاله ها، کرم چاله ها و … تو این گرایش بررسی میشه.

فیزیک پلاسما: بررسی خواص مواد پلاسما(حالت چهارم ماده) و کاربردهای آن تو این گرایش بررسی میشه.

اپتیک و فوتونیک: این گرایش به برهمکنش های فوتون ها(ذرات نور) با بلورها و محیط های مختلف میپردازه و به دنبال اون کاربردهای فوتون در مدارها(در مشابهت با الکترونیک که از کاربرد الکترون در مدارها استفاده میشه).

بیوفیزیک: همونطور که از اسمش معلومه بررسی ارگانیسم ها با استفاده از علم فیزیک، مثلا رفتار امواج و اکوستیک در شنوایی، اپتیک در بینایی، الکترومغناطیس در امواج مغزی و …

و …

فیزیک رو نمیشه اینقدر دقیق مرزبندی کرد، و قطعا در همه ی این رشته ها یه سری ابزارها و نظریاتی وجود داره که همه گرایش هارو به هم مربوط میکنه. مثل مکانیک کوانتومی که تقریبا برای همه گرایش های فیزیک ضروریه.

-“وضعیت کار چطوره؟”

برای پاسخ به این سوال ابتدا باید چند موضوع معلوم باشد:

-تا چه مقطعی قصد تحصیل فیزیک دارید؟

-تو کدوم گرایش قصد تحصیل دارید؟

-قصد دارید در ایران بمونید؟ و یا میخواهید خارج از کشور مشغول به کار شوید؟

همه ی این عوامل دست به دست هم میدن تا فیزیک برای یه نفر یه شغل پردرآمد باشه و برای یه نفر دیگه یه مدرک بی مصرف!

مثلا اگه کسی قصد داره فقط تا کارشناسی فیزیک بخونه و بعدش دنبال کار میگرده -اونم کار تو ایران!- قطعا باید بره دستفروشی کنه و یا راننده تاکسی بشه! چون بسیاری از دکترا های فیزیک تو ایران بیکارن و به کارشناسی فیزیک کار مهمی سپرده نمیشه.

از طرفی گرایشتون تا حدودی تعیین کننده است… مثلا گرایش هایی که بیشتر  کاربردی هستن و استفاده های عملی و مهندسی دارند قطعا بازارکار بهتری دارن مثل حالت جامد، هسته ای، اتمی و مولکولی، پلاسما

و رشته های بیشتر نظری مثل کیهانشناسی و ذرات بنیادی کار کمتری پیدا میکنند (به خصوص تو کشورهای درحال توسعه مثل ایران!)

مشاغلی که یک دانش آموخته فیزیک میتواند انجام دهد شامل یکی از دسته های زیر است:

-کارهای صنعتی، مثل کار کردن در شرکت های مختلف به عنوان کارشناس فنی

-کارهای تدریسی، مثل تدریس در مدارس و یا تدریس خصوصی

-کارهای آکادمیک، مثل تدریس در دانشگاه (در کنار کارهای پژوهشی)

-کار های پژوهشی، مثل کار کردن در مراکز تحقیقاتی

و در مورد کشور محل کار هم باید گفت قطعا در خارج از کشور کار و موقعیت تحقیقاتی بسیار بسیار فراوانتر از ایرانه. در واقع در کشورهای توسعه یافته دانش آموختگان علوم پایه از مشاغل پردرآمدی برخوردار هستن.

ولی در نهایت تمام اینها بستگی به میزان زرنگی و تلاش شما دارد. در همین ایران هم میتوان درامد زیادی از فیزیک داشت، اما باید جزو برترین های گرایش خودتان باشید. اما اگر تلاش و سواد کافی نداشته باشید در خارج از کشور موفق نخواهید شد.

آموزش کد مورس در n روز…!

کد مورس(خط مورس یا زبان مورس) روشی برای ارسال پیام و برقراری ارتباط در مکان هایی است که امکان استفاده از دیگر خط ها و زبان ها ممکن نیست.

این زبان در رمزگذاری (Encoding) و رمزگشایی (Decoding) و همچنین در شرایط اضطراری مثل فرستادن پیام کمک و … کاربرد دارد، پس یادگیری آن اهمیت زیادی دارد. (همچنین برای دوست دختر/دوست پسر ها هم کاربرد داره! می تونن به هم پیغام مخفیانه بدن!)

یاد گرفتن زبان مورس سخت نیست و حتی میشود در 1 روز آن را یادگرفت، اما احتیاج به تمرین زیاد دارد.

این زبان 3 حالت نوشتاری،شنوایی و دیداری دارد.

حالت نوشتاری این زبان از تعدادی نقطه(.) و خط تیره (-) ساخته میشود.

در حالت شنیداری از دو صدای dit و dah ساخته میشود که dit هم ارز با نقطه و dah هم ارز با خط تیره است.

در حالت دیداری هم میشود از چراغ قوه استفاده کرد، بدین صورت که برای ارسال نقطه ها چراغ قوه را فورا روشن و خاموش کنید و برای ارسال خط تیره ها چراغ قوه را روشن و بعد از گذشت زمانی ( معمولا ۳ برابر زمان نقطه ها) خاموش کنید.

الفبای کد مورس در شکل زیر نشان داده شده است:

 

در این شکل اگر بخواهیم به طرف راست برویم باید از dit (نقطه) و اگر بخواهیم به طرف چپ برویم باید از dah (خط تیره) استفاده کنیم.

مثلا برای نوشتن حرف A باید از یک dit و یک dat استفاده کرد.

پس حرف A در کد مورس به صورت نقطه و خط تیره نوشته میشود.(از چپ به راست)

سخت ترین قسمت یادگیری کد مورس حالت شنیداری آن است که با تمرین و گوش دادن زیاد میشه یاد گرفت.

نکته: چون کد مورس بر طبق الفبای انگلیسی است، اگر بخواهید متنی فارسی را به مورس تبدیل کنید باید ابتدا متن را به فینگلیش(!) تبدیل کرده و سپس آن را به مورس تبدیل نمایید.

الفبای مورس:

 تمرین: متن زیر را رمز گشایی کنید.

تولید صدا با فرکانس های مختلف…

امروز براتون برنامه ی “NHC Tone Generator” رو گذاشتم که باهاش میشه صدا های مختلف با فرکانس های مختلف تولید کرد و ازش استفاده های زیادی کرد.

از این برنامه میشه استفاده ی آزمایشگاهی کرد، استفاده آموزشی کرد و حتی استفاده غیـر اخـلاقـی(!) کرد!

با توجه به اینکه دامنه ی شنوایی موجودات مختلف با همدیگه فرق داره میشه با درک بهتر محدوده ی شنوایی موجودات، راه های ارتباطی آن ها را بهتر شناخت.

برای مثال دامنه ی شنوایی انسان از 20 هرتز تا 20000 هرتز (20 کیلوهرتز) متغیره و هرچی سن انسان بالاتر میره این محدوده کمتر میشه…

صداهای زیر با فرکانس بالا برای همه ی موجودات آزاردهنده است و از همین رو میشه از این صدا ها برای مزاحمت(!) و یا موارد بهتر(!) استفاده کرد.

مثلا میشه با تولید صدا در محدوده ی فرکانسی خاصی که باعث آزار سوسک ها(!) میشه از ورود آنها به خانه جلوگیری کرد!

و یا در کشاورزی به جای استفاده از سموم میشه از همین روش استفاده کرد و آفت هارو دور کرد!

همچنین این امواج با فرکانس های مختلف یکی از راه های ارتباطی حیوانات است(مورچه!خفاش!)، شاید با کشف فرکانس درست بتونید با حیوانات ارتباط برقرار کنید!

البته همه ی این کارارو فقط با این نرم افزار نمیشه انجام داد! ولی میتونید با همین نرم افزار و یک اسپیکر قوی(!) برخی از این کار هارو امتحان کنید…

 

دانلود این برنامه فقط با حجم 77 کیلوبایت!

پسورد: www.greenonline.ir

و در آخر:

براتون محدوده ی شنوایی تعدادی از موجودات رو هم میذارم ولی استفاده از اون به عهده ی خودتون!

همچنین انجام آزمایش های غیـر اخــلاقـی(!) هم با مسئولیت خودتون!

 

سوسک و موش: 25 تا 26 کیلوهرتز

پرندگان موزی: 17 تا 24 کیلوهرتز

کبوتر،سار،گنجشک: 18 تا 30 کیلوهرتز (70 تا 120 دسی بل)

سگ و گربه: 20 تا 27 کیلوهرتز

انسان(!): 20 تا 20000 هرتز